پشت کوهی بلند شهری قرار دارد که در آبادی همتا ندارد. مردمانی مهربان دارد. روزهایش آبی و شب هایش آرام... تنها مانع میان ما و آن شهر، کوهی بلند است، به نام غیبت کبری. و تنها جادهء ظهور است که ما را بدانجا رهنمون می سازد. با انتظار کشیدن نمی شود بدانجا رسید. باید راه پیمود، موانع ظهور را هموار ساخت و زمینه سازی کرد برای وصال. و اگر تنها چشم بر جاده بدوزیم و دست روی دست بگذاریم، هیچ سودی و منفعتی نخواهیم دید جز بطالت عمر. و اگر تو چنین تلاشی ننماییم، کسانی خواهند آمد و این راه را طی خواهند نمود. هجران را خاتمه خواهند داد و حکومت عدالت گستر را درک خواهند نمود. همین اکنون می آیی کمر همت بندیم و سعی نماییم از سرداران حضرتش باشیم؟ یا علی می گویی؟
آواز شادی پرندگان در آشیانه هاشان به گوش می رسد، چشمه ساران می جوشد و زمین ذخایر ارزشمندش را، گیاهانش را و برکاتش را عرضه می کند بر مردمان. آسمان باران رحمتش را فرو می فرستد و همه جا وفور نعمت موج می زند.
عدالت موج می زند در این شهر و کسی خلق و خوی ستمگری وجود ندارد. حتی دلخوری و کینه در این شهر معنا ندارد، مردم با دشمنی بیگانه اند، صلح و صفا موج می زند در رابطه هایشان.
کسی چشم بر اموال دیگری ندارد، همه به حقوق یکدیگر احترام می گذارند.
در آنجا همه به هم کمک می کنند، فقیر و نیازمندی نمی بینی. همه به دنبال مسکین می گردند تا بدو کمک کنند، اما نمی یابند.
گرانی و گرانفروشی وجود ندارد، دل همگان سرشار از طاعت و عبادت است و معنویت حکمفرماست میان همه.
دولتش دولت مهر است و حکومتش بر پایهء حقوق بشر، به معنای واقعی. مستضعفان در آنجا حکومت می کنند. علوم کامل در اختیار همگان قرار دارد. ستیز و ظلم و جور و گردنکشی نمی بینی در آن سرزمین.
ساکنان شهر به حاکمشان و خلیفه شان عشق می ورزند و عدل و آرامش حقیقی را به عینه می بینند. و شاهدند که چگونه خداوند برکاتش را بر اهالیش فرو فرستاده است.
این وادی سرشار از نور و معرفت است. آرزوی همگان است در آنجا زیستن.
اما ما تنها به افسوس خوردنش بسنده نموده و دلخوش چنین مدینهء فاضله ای هستیم.
مبادا پندارت این باشد که سیصد و سیزده تن برگزیده شده اند و ما جایگاهی نخواهیم داشت در تعجیل فرج. بکوش که تو جزو یاران باشی.
چه بسا که من و تو، آری... همین من و تویی که خود را دست کم گرفته ایم از خاصان بوده و پا در رکاب حضرتش قرار گیریم تا عاقبت جهان را به خواست خداوند ختم بخیر نماید. اگر مرد میدانی، یا علی گو و وارد میدان شو...